نابسامانی های اقتصادی سال های اخیر، اعتراضات سراسری دی ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸، عدم شفافیت در برخی امور همچون چرایی ماجرای تلخ شلیک به هواپیمای اوکراینی، رد صلاحیت گسترده و حذف چهرههای شاخص و اثر گذار در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۱ توسط شورای نگهبان و در نهایت رشد ناامیدی اجتماعی حلقه های متصل به زنجیره ای بودند که خردادماه سال گذشته بی انگیزگی شمار قابل توجهی از مردم در بزرگترین کارزار کنش سیاسی کشور – یعنی مشارکت در انتخابات - را عیان ساخت و مشارکت ۴۸ درصدی و آرای باطله ۱۳ درصدی تفاوت این انتخابات را با ۱۲ انتخابات قبلی اش آشکار کرد.
تفاوتی که ذیل عامل هایی که عنوانشان رفت ، خواسته یا ناخواسته خبر از تغییر ذائقه مردم برای پیگیری حقوق شان میداد؛ به همین دلیل بیراهه نیست اگر بگوییم کارزار انتخابات ۱۴۰۰ به مبدایی برای پیش و پس مطالبه گری اجتماعی مردم بدل شده است. مبدایی که حساب چرایی و چگونگی تشکیل تجمعات مردمی را از سال های قبل از آن جدا می کند.
کافی است برای اثبات این ادعا نگاهی به شمار و جنس تجمعات مردمی که در اعتراض به مشکلات کارگری؛ صنفی، بحران آب در مناطق مرکزی ،مستمری بازنشستگان و دیگر موارد مشابه بیندازیم ، تجمعاتی که از مرز بندی های سیاسی دو جناح قالب کشور خارج شده اند. قاطبهء معترضان و تجمع کنندگان خودجوش و به دور از محرک سیاسی پای کار بوده اند، نه برای پیگیری منشورهای کنشگران به عرصه آمده اند و نه موج دلواپسی آن ها را به میدان کشانده است. واقعیت این است که تجمعات از پایین به بالا شکل گرفته و صرفا برای رفع دغدغه های معترضان بوده اند؛ چه در اعلام نارضایتی اقتصادی، چه در پیگیری حقوق سیاسی یا صنفی شان.
تجمعاتی که خیلی زود از شهری به شهر دیگر منتقل میشوند و تا احقاق مطالبه یا دستکم گرفتن پاسخی در خور از جانب مسئولان امر استمرار می یابند. همین امر هم منجر به فراگیری برگزاری این تجمعات نسبت به موارد مشابه در سال های گذشته شده است، فراگیریی که در مهجوریت احزاب سیاسی یا ان جی او ها و دیگر تشکل های مردم نهاد یکباره نمایان شده، با رعایت عامل هایی که در چارچوب قانون اساسی آمده، مدنیت و مسالمت آمیز بودنشان را به رخ مخالفان کشیده اند. آنان نشان داده اند مردمی که در ۴ دهه گذشته در فراز و فرودهای سیاست داخلی، تب و تاب های سیاسی- اجتماعی بسیاری را پشت سر گذاشته اند و باشماری از این فراز و فرودها به بلوغ سیاسی و اجتماعی رسیده اند، حقوقشان را می شناسند و برای مطالبهگری از طرق گوناگون چون تحصن های چند روزه ابایی ندارند، اما نه خشونت اعمال می کنند و نه مرزهای امنیتی و قانونی را نادیده می گیرند ونه قصد شکستن آن را دارند.
سبک و سیاق همدلی وهمراهی مردم برای پیگیری مطالبات شان ورای تعلق به طبقه اقتصادی یا اجتماعی مشخصی و محصور و محدود نبودن این تجمعات به طبقه متوسط شهری یا حمایت شدن این مطالبه گری ها از سوی طیقه نخبگان و بدنه دانشگاهی کشور عامل مهم دیگریست که آشکار میکند مردم راه تثبیت حقوق شان را میشناسند و در پی تثبیت این مسیر به حقوق سیاسی، اجتماعی خود لحظه به لحظه آگاه تر میشوند.
واقعیت این است که مردم در پیگیری مطالباتشان حتی از احزاب هم که زمانی مدعی ریل گذاری برای کنشگری اجتماعی بودند پیش افتاده اند و بعضا احزاب را به تبعیت از مطالباتشان وا می دارند، چرا که مردم در امور و مواردی برای پیگیری حقوقشان به کنشگری مستقیم روی آورده اند که احزاب تعریف و اولویتی برای این خواسته مردم، قائل نبوده اند و در واقع احزاب به جای پیشگامی در حوزه های مدنی، به دنبالهروی از مردم دچار شده اند.روندی که حق اعتراض و مطالبه گری را رسما وارد دایره لغات سیاسیون سنتی جناح راست کرده و حتی طیف محافظه کار این جریان را به حمایت و پشتیبانی از آن وادار کرده است .
۲۱۲۱۶
کد خبر 1656542منبع: khabaronline-1656542